تعامل با نیروهای خدماتی

از تجربه‌ی مدیریتی من خیلی نمی‌گذرد. اما در همین حد، به نظرم آمد که از مهم‌ترین نیروهای یک سازمان، نیروهای خدماتی هستند. کسانی که همواره نوع تعامل با آن‌ها، می‌توانند تعیین‌‌کننده‌ی خیلی از مسائل درون‌سازمانی باشد. بنابراین گفتم چند پاراگراف در مورد این نیروها، خلق و خوی‌شان، تعامل متداول و تعامل مؤثر با آن‌ها بنویسم.

ادامه…

موسیقی سریال Mad Men

اخیرا سریال Mad Men را دیدم. با این‌که دیگر به دلیل کمبود وقت برای دنبال کردن سریال‌ها، اهل مینی‌سریال هستم تا سریال. داستان در مورد صنعت تبلیغات در اوایل دهه‌ی ۱۹۵۰ در خیابان Madison منهتن است. شکل‌گیری این صنعت، فضای زندگی و فرهنگ سازمانی و خیلی چیزهای دیگر در این سریال به خوبی به تصویر کشیده شده است. اگر مدیریت و MBA‌ خوانده‌اید و علاقه‌ای به حوزه‌ی تبلیغات دارید، دیدن این سریال را پیشنهاد می‌کنم تا از پیشینه‌ی صنعت و شکل‌گیری جدی آن مطلع شوید. ضمن این‌که خیلی اتفاقات مهم که حول شخصیت اول داستان می‌افتد قابل تأمل است. موزیک‌های سریال بسیار جذاب و شنیدنی‌ است؛ مخصوصا که از نوع کلاسیک است و در تیتراژ پخش می‌شود و از آن جنس موسیقی‌هایی هستند که باید دنبال آن‌ها در همان دوران دهه‌ی پنجاه و شصت میلادی گشت. برای همین گشتم و تمام موسیقی‌های آن را پیدا کردم و در گوگل‌درایوم بارگذاری کردم.

بشنوید و لذت ببرید.

سریال mad men
کاور سریال Mad Men

چطوری آدما رو توی اینترنت پیدا کنیم؟

یکی از معضلاتی که همیشه داشتم، اینه که توی یک زمینه‌ای آدم متخصص پیدا کنم که کاری برام انجام بده. حالا چه برای بیزنس خودم و چه برای سازمانی که توش کار می‌کنم. فکر می‌کنم واضحه که جست‌وجو توی لینکدین و توعیت کردن و این داستانا آدم رو به مقصد نمی‌رسونه و صرفا یک تلاش وقت تلف کنه. اخیرا یاد گرفتم که صرفا توی لینکدین HR های سازمان‌های درست و درمون یا HR‌ هایی که سازمان‌هاشون پروژه‌ی موفق در زمینه‌ای که می‌خواستم رو پیدا کنم و از اون‌ها استعلام بگیرم برای شخص مورد نظر. بعد هم آمار افرادی که می‌گیرم رو با یک سری آدم دیگه بنچ‌مارک کنم و در نهایت با سه چهار نفر مذاکره کنم و تمام.

یکی دیگه از راه‌هایی که انجام دادم هم مکاتبه از طریق سایت اون سازمانی هست که پروژه‌ی موفق داشته از نظر من. و پیدا کردن اون کسی که اون پروژه رو برای اون سازمان انجام داده.

چرا مدیران داد می‌زنند؟

مدتی بود که دوست داشتم موشکافانه و میدانی راجع به این مسئله‌ی متداول و معمول سازمان‌ها بنویسم: این‌که چرا مدیران داد می‌زنند و از این طریق می‌خواهند کارها را به پیش برند. چیزهایی به نظرم می‌آید که در زیر می‌نویسم. شاید بعدتر آن‌ها را نیز اضافه و کم کنم. اما به نظرم تا الان این‌ها ثابت شده هستند. دلایلی که می‌تواند باعث شود یک مدیر داد بزند:

ادامه…