برای عباسِ معروفی

عباسِ معروفی با آن قلم دوست‌داشتنی و شگفت‌انگیز، امروز درگذشت. عصرهای تابستانی که محو شده بودم در تنهاییِ خودم و سمفونی مردگان، اولین رویارویی من با این قلم بود. معروفی آدم را مسحور می‌کرد. از گوشه و کنار هم از رفقایش در ایران چیزهایی شنیده بودم از زندگی شخصی‌اش، حال و روزش و تنگناهایی که باعث شد برود. حتی شنیدم که بالاترین مقام اجرایی جلوگیری کرده از این محدودیت‌ها، اما پایین‌دستی‌ها دوست نداشتند قلم عباس معروفی را.

عباس معروفی تماما مخصوص

بعدتر دوستی داشتم که صاحبکار و کارفرمای دوران دانشجویی و بی‌پولی‌ام بود و عباس معروفی را در آلمان ملاقات کرده بود؛ تماما مخصوص را برای من از فروشگاه هدایت هدیه گرفته بود. معروفی در دست‌نوشته‌اش در آغاز کتاب نوشته بود:«رمان بازی‌های هفت سالِ من. با سلام و احترام، تقدیم به کمیل عزیز، که دوست شیداست».

کپی‌رایت سایت و هرجای دیگری که متعلق به من باشد را از او به عاریت گرفتم. «هیچ ساعتی دقیق نیست و هیچ‌چیز مالِ خودِ آدم نیست. جز چیزهایی که آدم به آن‌ها دل‌بستگی دارد. بعد یکی‌یکی آن‌ها را از آدم می‌گیرند». این غمگین‌ترین و واقعی‌ترین عبارتی‌ست که در زندگی‌ام همیشه همراه‌م بوده است.

روح‌ت شاد عباسِ معروفی.

حرف‌هایی با دخترم درباره‌ی اقتصاد

مدت‌هاست ترجیح می‌دهم به جای مطالعه‌ی غیرتخصصی،‌ پراکنده و زرد؛ به کتاب‌های تخصصی حوزه‌ی خودم بپردازم. و از آن‌جا که انتخاب کرده‌ام در حوزه‌ی مالی تخصصی مطالعه و فعالیت کنم، اقتصاد از جمله حوزه‌ی زیربناییِ آن است که بخشی از مطالعات‌م را درگیر آن کرده‌ام. علاقه‌ی من به اقتصاد به زمانی بر می‌گردد که با حوزه‌ی فیزیکِ اقتصاد آشنا شدم و پایان‌نامه‌ی کارشناسی را نزد دکتر جعفری در دانشگاه شهید بهشتی در مورد بررسی رابطه‌ی بین تورم و بیکاری و در واقع منحنی فیلیپس گذراندم. از آن‌موقع شروع مطالعات‌م در حوزه‌ی اقتصاد خرد و کلان آغاز شد. کتاب حرف‌هایی به دخترم درباره‌ی اقتصاد که تاریخ مختصری از سرمایه‌داری است، گوشت شد به تنِ دانش ِاقتصاد ِمن.

ادامه…

مینیمالیسمِ دیجیتال

مینیمالیسمِ دیجیتال طبق گفته‌ی نویسنده، کاربردی‌ترین و عملی‌ترین فلسفه استفاده از فناوری‌های ارتباطی مدرن در زندگی امروز ماست. استفاده‌ی مختصر و مفید و به اندازه‌ی رفع نیاز و در مسیر رشد و پیش‌رفت از این فناوری‌ها، مسئله‌ای است که در کل دنیا نیاز به مطرح کردن و آموزش افراد دارد. یک نیاز جدی که مثال‌های بسیار کتاب آن را نشان می‌دهد. این‌که تنها کشورهای توسعه‌یافته نیستند که درگیر معضل شبکه‌های اجتماعی، پیام‌رسان‌ها و محصولات نرم‌افزاری شرکت‌های سیلیکون‌وَلِی هستند.

ادامه…

قلعه حیواناتِ جورج اُورْوِل

قلعه‌ی حیوانات از جمله کتاب‌هایی بود که مدت‌ها پیش از زبان دوستان کتاب‌خوان و جسته و گریخته از اطراف می‌شنیدم که کتاب خوبی‌ است. هرچند برنامه‌ای برای خواندن و خریدن آن نداشتم، از یک خانم کتاب‌فروش دوره‌گرد که به دفترم آمده بود؛ آن را خریدم. گفتم شاید روزی بخواهم بخوانم‌ش. نوروز ۱۴۰۰ و تعطیلاتِ همیشه‌ حوصله‌سربرِ آن باعث شد کمتر از ۲۴ ساعت آن را بخوانم. از آن‌جا که مانیفست‌م در کتاب‌خوانی مقداری تغییر کرده، بنا دارم به عنوان اولین کتاب چند پاراگراف از چیزی که یاد گرفتم از کتاب، بنویسم. هرچند نوشته‌ها خواننده را از خواندن کتاب مستغنی نمی‌کند.

ادامه…

زندگی عمیق

بعد از این‌که کتاب عملی‌کردن دانسته‌ها از کن(ت) بلانچارد را خواندم، تصمیم گرفتم که هر کتابی را نخوانم؛ اما کتابی را که برای خواندن آن وقت می‌گذارم، چندین بار بخوانم. شعاری که همه با آن از تبلیغات گاج آشنا هستیم. مدتی بعد تصمیم گرفتم در قفسه‌های کتابم در گودریدز-تنها شبکه‌ی اجتماعی که در حال حاضر در آن عضو هستم و شاید بعدا نه- دو قفسه اضافه کنم: یکی قفسه‌ی کتاب‌هایی که برای بار دوم می‌خواهم بخوانم- که بلافاصله از قفسه‌ی کتاب‌های خوانده شد چند کتاب را برای آن کاندید کردم- و دیگری قفسه‌ای برای کتاب‌هایی که برای بار دوم خوانده‌ام. احتمالا ایجاد این زوج قفسه‌ها تا دور سوم و چهارم هم ادامه دارند.

از پادکست بی‌پلاس علی بندری هم با کتاب کار عمیق از کارل نیوپورت آشنا شدم. طول کشید تا متقاعد شوم که کتاب را بخرم و برای آن وقت بگذارم: چیزی که بعد از خواندن همان کتاب بلانچارد به آن دچار شدم و البته خیلی از آن سود کرده‌ام. نزدیک به یک ماه طول کشید تا کتاب را تماما در مترو خواندم. شاید پنج درصد خواندن‌ها مربوط به اوقاتی بود که تصمیم می‌گرفتم در محل کار برای آزادسازی ذهن‌م و یا در خانه کتاب را بخوانم.

کتاب کار عمیق از جمله‌ی آن‌ کاندیدهایی بود که در دور اول به این نتیجه رسیدم که مقداری از آن را می‌توانم عملی کنم و دو سه ماه بعد که برای خواندن دور دوم آن برگشتم، مقداری در پیاده‌سازی آن پیروز شده باشم.