اگر به گذشته برمیگشتم…
حتی فکر اینکه به گذشته برگردیم و دوباره آن را تصحیح کنیم، محال و احمقانه است. اما گاهی برای اینکه برگردیم و ببینیم کارهایی که کردیم، چه اثر و نتیجهای گذاشتهاند و موقعیتی که داریم، چگونه متأثر از تصمیمات گذشته است؛ نیاز است که برگردیم و بازنگری کنیم. من دوست دارم بنویسم اگر به گذشته برمیگشتم:
- از کودکی زبان انگلیسی و عربی را جدی یاد میگرفتم.
- برنامهنویسی کامپیوتر را یاد میگرفتم.
- باز هم قرآن را به صورت جدی پیگیری میکردم.
- کتابهایی که نمیفهمیدم را نمیخواندم. مخصوصا داستانها و رمانها را.
- چیزهایی که به من یاد میدادند و نمیفهمیدم را با اعتماد به نفس میگفتم یاد نگرفتم و دوباره توضیح دهید.
- در دوران دبستان ارتودونسی میکردم.
- ناراحتیهایم را میگفتم و درون خود نمیریختم. خشم خود را در دوران کودکی فرو نمیبردم.
- باز هم همینقدر با وب درگیر میشدم و تایپ سریع را همینطور که بلدم، یاد میگرفتم.
- طراحی وب، لینوکس، آفیس و ویندوز را فقط یاد میگرفتم و نرمافزارهای اضافه را وقت نمیگذاشتم.
- رشتهی مدیریت یا اقتصاد را برای کارشناسی انتخاب میکردم. اما باز هم دورهی کارشناسی ارشد رشتهای که تحصیل کردهام را ادامه میدادم.
- ارتباطم را با یکی از پسرخالهها قطع میکردم.
- زودتر ازدواج میکردم. اما باز هم همین فرد را انتخاب میکردم.
- کتب آسمانی را زودتر میخواندم.
- باز هم به اهواز میرفتم. باز هم به زنجان میآمدم. هرچند چند ماه دیگر از صنعت پخش برای همیشه خداحافظی خواهم کرد.
- زودتر مدیریت مالی شخصی خود را به دست میگرفتم.
- ورود به بازار سرمایه و به صورت کلی سرمایهگذاری را یاد میگرفتم. اینکه کمتر خرج کنم و همهی پولی که دارم برای خودم نیست.
- کمتر وقتم را برای حل مشکلات دیگران میگذاشتم. از جمله درست کردن کامپیوتر دیگران!
- بیشتر احساساتم را به خانوادهام میگفتم.
- پیش روانشناس میرفتم.
- هیچوقت دانشگاه علم و صنعت را برای تحصیل انتخاب نمیکردم.
- باز هم برای قبول شدن در مجموعه سمپاد -سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان-اراک زحمت میکشیدم.
- خطکشیهای عقیدتی را کنار میگذاشتم و به دگراندیشان نسبت به من؛ به چشم دشمن نگاه نمیکردم.
- بدنسازی را از دورهی کارشناسی جدی میگرفتم. تا الان گرفتار این شکم نمیشدم!
- شبکههای اجتماعی را جدی نمیگرفتم و بهجایش، وبلاگنویسی و نوشتن و یادگرفتن را جدیتر میگرفتم.
- فیلمها و سریالهای زیادی را که دیدم را نمیدیدم. جز چندتایی که هنوز معتقدم روی نگاهم به سیاست و دین اثر جدی گذاشتهاند.
- باز هم مدیریت میخواندم و باز هم مدیریت بازرگانی را ادامه نمیدادم.
- باز هم در تمام کلاسهای مدیریت کارشناسی ارشد شرکت میکردم. اما اقتصاد و مدیریت مالی را جدیتر میخواندم.