دیوارِ تجربه
آدمی فراموشکار و است و نیاز به توجه و تنبّه همیشگی دارد. تصمیم میگیرد بهتر باشد و خطاهای گذشته را تکرار نکند، و بعد در خلالِ همین تصمیمها، باز خطاهایش را زندگی میکند. گفتم شاید بد نباشد یکجایی بگذارم تا تجربههایم را به صورت قاعدههایی بنویسم. گاهی هم شاید به نوشتههای مرتبط در بلاگ لینک دادم.
شاید کمتر تِکرار کنم.
تکیه بر خدا؛ خالص و همیشگی
اولین تجربه رو میخوام بنویسم و چقدر سنگین به دستش آوردم.
به هیچ آدمی نباید تکیه کرد، حتی در اوج نزدیکی و اوج اعتماد. تکیه چیزیست که لایقش تنها خداست. که اگر درهایی رو هم میبنده، درهایی رو قطعا باز میگذاره که بنبست نبینی در زندگی. به دیوار آدمها تکیه دادن و بر وعده و برنامه تکیه کردن، سراسر دریای قبل از طوفانه. نکته مهم، تفاوت تکیهکردن و اعتماد کردنه. ما به حرف آدمها با استفاده از ابزارهایی میتونیم اعتماد کنیم؛ مثل قرارداد نوشتن، شاهد گرفتن و… . اما به هیچوجه و با هیچ ابزاری نمیشه به آدمها تکیه کرد. هیچ ابزاری مؤید این نیست که آدمیزاد، قابل تکیه است.