بیخبر و خوب
بعد از خواندن کتابِ پیگیر اخبار نباشید از رولف دوبلی و ترجمهی عادل فردوسیپور و دوست عزیزم علی شهروز ستوده، به کلی خواندن اخبار را کنار گذاشتم. از هر پلتفرمی و هر منبعی. همانطور که دوبلی میگوید معتقدم اگر خبری آنقدر مهم باشد به گوشم خواهد رسید. امروز نزدیک به سه ماه است که از بیخبریام میگذرد: حالم بسیار بهتر است، نگرانیها و استرسهایم کمتر و البته امیدم بیشتر. از شنیدن خبرها حالم بد میشود. چه در تاکسی و چه در محل کار و از همکاران و غریبهها. برای خودم و کتابهایی که میخوانم بیشتر و با تمرکز بیشتری وقت میگذارم و ناآرامیهای جامعه دیگر برای من مهم نیستند. هرچند این ناآرامیها بیشتر ساخته و پرداختهی رسانه است تا واقعیت موجود؛ اما باز هم اگر بتوانم کاری برای افرادی که در دایرهی اثرگذاری من هستند-مثل خانوادهام و دوستان نزدیکم- انجام میدهم. به متخصص شدنم در زمینهی مالی میپردازم و برای دایرهی شایستگی خودم وقت میگذارم. میشود گفت تا به حال اینقدر از بیخبری از اطرافم خوشحال نبودهام.