ارتباطات غیر رسمی در سازمان
به نظرم ارتباطات غیر رسمی هرچند در سازمان از خشکی روابط میکاهند و در جاهایی باعث میشوند کارها راحتتر انجام بگیرند، اما مخصوصا در کشور ما که حسادت جزئی از فرهنگ و رفتار ماست و خیرخواهی در نهایت به ضرر افراد تمام میشود؛ میبایست بسیار کنترل شده و محافظهکارانه! پیش برود. دوست ندارم لغت محافظهکار را به کار ببرم، اما واقعیت این است. بسیار دیدهام که افرادی که توانایی دویدن در سازمان را ندارند، ارتباطات غیر رسمی خوبی با دوندههای خوب سازمان برقرار میکنند: لبخند میزنند، درد و دل میکنند، کمک میگیرند، از مشکلات خود میگویند و بسیاری چیزهایی که حس خوب به دو طرف در رابطه بدهد. اما در موقع مناسب چنان شما را به عنوان دوندهی خوب ضربه فنی میکنند و زیرپایتان تکل میکنند که هرگز فکرش را هم نمیکنید! شاید هرگز تا پایان حضور در آن سازمان حتی گمان نکنید که چنین فردی شما را پیش مدیران بالادستی و افراد تصمیمگیر چگونه بد جلوه داده است.
واقعیت این است که در سازمانهای ایرانی باید روابط غیررسمی را بسیار رسمی جلو برد! هر لحظه باید مواظب زمینی که روی آن میدوید باشید. هر لحظه باید مواظب حرفهایی که میزنید و حرفهایی که نمیزنید هم باشید.
تنبلهایی که پشت تنبلی و بیسوادیشان قایم شدند، هر از گاهی که یک دوندهی خوب پیدا شود، اینگونه چهرهی خود را در سازمان بازسازی میکنند.
سلام کمیل عزیز.
از گودریدزتون اومدم اینجا. خوشحالم از اینکه افتخار آشنایی (حداقل مجازی) با شما رو دارم و خوشحالم که اینجا رو پیدا کردم. خوب می نویسید کمیلجان. بیشتر بنویسید. جمله کپی رایتتون رو هم خیلی دوست داشتم: “هیچ چیز مالِ خودِ آدم نیست.”
ارادت دارم. دعام کنید. یاعلی.
سلام محمد آقا
خیلی ممنونم. خوبه که آدما از اشتراکاتشون که کتابهای خونده شدشون باشه با هم آشنا بشن و خیلی مبارکه. خوب که نمینویسیم، ولی لطف دارید.
کپیرایت نداریم آقا. حق هیچچیز محفوظ نیست 🙂
ارادتمندیم.