داستان‌پردازی با داده‌ها

قدرت مایه‌ی فساد است، پاورپوینت خودِ فساد است.

ادوارد تافت، استاد بازنشسته‌ی دانشگاه ییل

کتاب داستان‌پردازی با داده‌ها اثر نافلیک، از بهترین کتاب‌ها در حوزه‌ی آموزش انتقال اطلاعات به مخاطب است. این‌که چطور مجموعه‌ای از داده‌ها را روایت کنیم تا به هدف ارائه‌ی خود برسیم و آن‌چیزی را که قصد داریم مخاطب درک کند، واقعا به او برسد.

هرچند از نظر من رویکرد نافلیک و سلیقه‌ی شخصی او تنها راه روایت داده‌ها به شیوه‌ی مؤثر نیست؛ اما نظم و ترتیب ذهنی ارائه شده در کتاب جهت هدایت فرد برای آماده‌سازی یک ارائه‌ی خوب، تحسین‌برانگیز است. بنابراین در حال حاضر تا آشنا شدن با روش‌های بهتر از طریق مراجع و منابع ارائه شده در کتاب و خارج از آن، از این شیوه استفاده می‌کنم.

توصیه‌ی اکیدم این است که حتما پس از مطالعه و حتی در حین مطالعه‌ی کتاب، نمونه‌های واقعی از ارائه‌ی محتوا را به جهت تمرین تجربه کنید. این که بفهمیم مخاطب چگونه و با چه ترتیبی محتوای بصری‌شده را درک می‌کند و به مقصودی که روایت را با آن هدف طراحی کرده‌ایم، چگونه ره می‌برد، مغز کتاب است. شخصا اولین‌بار بود که با اصول ادراک بصری گشتالت در این کتاب آشنا شدم و بسیار به کارم آمد: از مهم‌ترین تئوری‌های کاربردی مطرح شده در کتاب که می‌شود گفت زیربنای مطالب کتاب را تشکیل داده است و تقریبا در هرجایی که بخواهیم طراحی بصری محتوا و اطلاعات را انجام دهیم، به‌کار می‌آید.

کتاب را انتشارات آریانا قلم منتشر کرده. مثل همیشه با کیفیت و خوب! به نظرم آمد یک سری لینک‌ها و ارجاعاتی که در این کتاب آمده بود را در اینجا منتشر کنم تا مجموعه‌ای از منابع خوب در حوزه‌ی روایتِ داده در اختیار قرار گیرد.

داستان‌پردازی با داده‌ها – نوشته‌ی کول ناسبامر نافلیک – ترجمه احسانه مرادیان آهی – انتشارات آریانا قلم

کتاب‌ها

سایت‌ها

هزینه‌ی لذت

اخیرا با یکی از دوستان‌م در مورد لذت صحبت می‌کردیم. می‌گفت:«توی این دنیا هر لذتی که می‌بری، باید بعدش چیزی بدی. هزینه‌ای رو و نمی‌دونم چرا خدا این‌قدر این سیستم رو این‌طور! درست کرده». من به حرف دوست‌م فکر کردم و به نظر من هم همین‌گونه است. من اسم آن را هزینه‌ی لذت یا Enjoyment Cost گذاشتم. اگر کمی با اقتصاد آشنایی داشته باشید، هزینه‌ی فرصت یا Opportunity Cost را شنیده‌اید. هزینه‌ی لذت هم چیزی است شبیه به آن. البته هر هزینه‌ی لذتی هزینه‌ی فرصتی هم دارد. هر لذتی و خوشی‌‌ای که در دنیا داریم، عمقی دارد. هرچقدر عمق روحی این لذت بیش‌تر باشد، بابت آن هزینه‌ی بیش‌تری باید پرداخت.من هزینه‌ی لذت را این‌طور تعریف می‌کنم:

هزینه و دردسر قبل یا بعد از هر لذت که مربوط به بهره بردن از آن است را هزینه‌ی لذت می‌نامم.

ازدواج شاید آرامش‌بخش‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترینِ چیزهای دنیاست؛ اما دردسرهای آن هم بسیار است. هرچه لذت بیش‌تری از ازدواج و همسر خود ببرید، دردسر بیش‌تری دارید. همچنین است فرزندآوری و ثروت.

این باعث شده من از آن‌موقع که این مفهوم در ذهن‌م شکل گرفته، قبل از رفتن به سمت هر خوشی‌ای، حساب کنم دردسرش را (علاوه بر هزینه‌ی فرصت را که عادت شدید دارم به محاسبه‌ی آن در ذهن‌م). این‌طور آن‌قدرها از خلقت و خدا و دنیا دیگر طلبکار نیستم و راحت‌تر و بهتر و با شناخت بیش‌تری از هزینه‌ها و دردسرهاش، از آن‌ها بهره می‌برم.

قلعه حیواناتِ جورج اُورْوِل

قلعه‌ی حیوانات از جمله کتاب‌هایی بود که مدت‌ها پیش از زبان دوستان کتاب‌خوان و جسته و گریخته از اطراف می‌شنیدم که کتاب خوبی‌ است. هرچند برنامه‌ای برای خواندن و خریدن آن نداشتم، از یک خانم کتاب‌فروش دوره‌گرد که به دفترم آمده بود؛ آن را خریدم. گفتم شاید روزی بخواهم بخوانم‌ش. نوروز ۱۴۰۰ و تعطیلاتِ همیشه‌ حوصله‌سربرِ آن باعث شد کمتر از ۲۴ ساعت آن را بخوانم. از آن‌جا که مانیفست‌م در کتاب‌خوانی مقداری تغییر کرده، بنا دارم به عنوان اولین کتاب چند پاراگراف از چیزی که یاد گرفتم از کتاب، بنویسم. هرچند نوشته‌ها خواننده را از خواندن کتاب مستغنی نمی‌کند.

ادامه…

تفریح: می‌دانیم چیست؟

برای خیلی‌هامان این‌طور تکرار شده که تفریح در بهترین حالت چیزی است غیر مهم در بین کارهای عملیِ مهم و ملموس. به‌خاطر همین چند مسئله پیش می‌آید:

یکی این‌که یاد نگرفته‌ایم تفریح کنیم و اصلا معنی تفریح کردن را نمی‌دانیم.

دوم این‌که تفریحِ درست و تفریح ِ توسعه‌ یافته را نمی‌فهمیم. در کجای دنیا پولِ بنزین دادن به همراه صدای ضبط بلند ماشین و در ترافیک گیر کردن تفریح حساب می‌شود که ما با ماشین‌های گران‌قیمت این‌ها را انجام می‌دهیم؟

سوم این‌که چون تفریحِ توسعه‌ یافته را نمی‌دانیم، به‌جای‌ش روی آورده‌ایم به وقت گذراندن با صفحه‌ نمایش‌ها: چه گوشی و چه کامپیوتر و تبلت.

به نظر می‌رسد پس از این‌همه غرقِگی در فناوری‌های جدید و در کنار آن خستگیِ مفرط ناشی از کار کردن‌هایی که نتیجه‌ی آن‌ها اضافه شدن وسایل جدیدِ کم‌کاربرد و کم‌کارکرد به لوازمِ خانه است، نیاز داریم به معنای واقعی و حقیقی و عملیاتی تفریحِ توسعه یافته در زندگی‌مان بپردازیم؛ غیر از این به نظرم از افسردگی نابود خواهیم شد.