زخمهای عمیق
خیلی وقتها فکر میکنیم که دلایل رفتار دیگران رو میدونیم و با سنجههای خودمون با اون رفتارها برخورد میکنیم و تحلیل میکنیم و در نهایت قضاوت شکل میگیره در ذهن ما نسبت به اون رفتارها و جمع چند قضاوت، قضاوت کلی نسبت به شخصیت فرد رو شکل میده. جالبه که در این جمعبندی، عمدتاً رفتارهایی که با همون سنجههای شخصی ما حتی خوب حساب میشن، نقش پررنگی ندارن؛ هرچند تعدادشون زیاد باشه.
حالا فرض کنید این قضاوت رو به طرف مقابل منتقل کنید و حتی لحن ملایمی هم داشته باشید. نتیجه اینه که فرد حرفهای شما رو نمیشنوه؛ چون سنجههای اون چیز دیگریست. نگاه اون به رفتارها و زندگی تفاوت داره با شما. و احتمالا بعد از اون هم کمتر شما رو خواهد شنید. این در حالتی هست که لحن شما ملایم باشه، که خودمون هم میدونیم معمولا اینطور نیست.
از این میگذرم که لحن تند شما در انتقال این قضاوت، چقدر میتونه روی رابطه شما با طرف مقابل اثرِ منفیِ عمیقِ بلندمدت بگذاره.
دوری کنیم از این اثرگذاری.
تا حالا اینجوری بهش نگاه نکرده بودم، احتمال داره ما خودمون هم تو اون قضاوتی که درموردمون میشه دخیل باشیم؟
احتمال داره. شاید احتمالش هم کم نباشه. اما به نظرم مهم دوری از قضاوت نکردنه، نه دوری از قضاوت نشدن.
نظرتون در مورد این حدیث چی هست؟
امام على عليه السّلام فرمودند:
مَن وَقَفَ نَفسَهُ مَوقِفَ التُّهْمةِ فلا يلُومَنَّ مَن أساءَ بهِ الظّنَّ .
كسى كه خود را در معرض تهمت قرار دهد ، نبايد كسى را كه به او گمان بد برد ، سرزنش كند .
بحار الأنوار
این حدیث تاکیدش روی تهمته. تهمت با قضاوت ناصحیح اشتراک دارن، اما قطعا قضاوت ناصحیح خیلی بزرگتر از تهمته. منظورم مجموعه جوانبش هست، نه گناهش.
ما همهی رفتاهامون قضاوت میشه، هرچند در معرض تهمت نباشیم.
مجموعه جوانب چی هست؟
منظورم اون جنبههایی از قضاوت شدن هست که اتفاقا تهمت برانگیز هم نیست هیچ جوره.
درسته. ممنونم
خواهش میکنم.