هزینهی بله گفتن!
از کودکی در گفتن ِنه به دیگران مشکل داشتم. این مسئله وقتی حادتر شد که وارد دورهی تحصیلی راهنمایی و دبیرستان شدم: سمپاد به شکلی بود که میبایست کمتر در بین جمع باشی و بیشتر در بین درسها و مدرسه. حتی آدمهای مدرسه هم با اینکه خیلی رفاقت تمیزی با هم داشتند، خودشان اینطور زندگی میکردند. در نهایت باعث میشد که خیلی اجتماعی نباشم و خیلی جاها اجتماعی بودن و با مردم زندگی کردن را یاد نگیرم!
اما خوابگاهی شدن و دور شدن از خانواده، آدم را مجبور میکرد که با آدمها تعامل کند و زندگی را ذرهای جدیتر بگیرد. با اینکه دورهی دانشجویی هم دستکمی از سمپاد نداشت، اما زندگی مجردی و تنها اگر قرار بود پیش برود، میبایست کمی مدیریت شود. قبل از آن حتی زمانی که تاکسی سوار میشدم و راننده مبلغ غیرمتعارفی درخواست میکرد، از روی خجالت یا هرچیزی نگران بودم که راننده ناراحت شود. هرطور بود میخواستم حتی رانندهی تاکسی را راضی کنم تا مشاجرهای پیش نیاید. در دانشگاه یاد گرفتم و اینقدر پیش رفتم که مشکلات اجتماعی معمول حل شد. یعنی دیگر از رانندهی تاکسی و همکلاسی و استاد حتی، خجالت نمیکشیدم و حرفم را میزدم. البته این در اواخر کارشناسیارشد بهتر و راحتتر شد. اما زمانی که به کار جدید وارد شدم، باز دیدم با آدمهایی روبرو هستم که نه گفتن به هر کدام میتواند هزینهی سنگینی بر رزومه و حساب بانکیام وارد کند! پس سعی کردم همیشه به مدیرانم بله بگویم.
اصلا تجربهی خوبی نبود. نه گفتن به مدیران بالادستی هنری میخواهد که یا باید از قبل برای آن آماده شده باشید، یا باید مدتی هزینهی بله گفتن به آنها را بدهید. جالب است بدانید که در مورد من هزینهی بله گفتن به تمام دستورات و انجام خیلی کارها که در حوزه و حیطهی کاری من نبود و وقت من را بیجهت میگرفت، باعث شد کمکم انگیزهی کار کردن را در سازمان از دست بدهم!
یادم نمیرود در دورهی کارشناسی یکی از اساتید که نسبیت خاص درس میداد، در یکی از کلاسهایش گفت:«اگر اجازه دادی کیسهی اول رو بگذارن روی دوشت، خم میشی و بعد کیسهی دوم! پس نذار کیسهی اول رو بذارن و مستقیم بایست و در مسیرت کار اصلیت رو انجام بده».
مطالب خیلی عالی بودند
سلامت باشید.
امیدوارم شما هم همیشه حالتون خوب باشه و شاد باشید 🙂
بسیار متن جالبی بود و کاملا میتونم درک کنم مخصوصا قسمت مربوط به سمپاد چون خدمم اونجا درس خوندم.
از آشنایی با یک سمپادی دیگه در این فضا خوشحالم 🙂
خوب نوشتید، موافقم.
🙂